سلام مهربونا
قبلا نمیدونستم سلام کنم یا فکر میکردم اینجا خودمم فقط و الان که کامنتا رو میخونم میبینم الهی شکر دوستان عزیزی اینجا دارم
دیروز اولین جلسه مشاورم بود خوب بود ، راضیم
البته با قسمت تجویز دارو مخالفم و قشنگ تو گاردم نسبت به هر گونه دارونه ولی الان دیگه به مرحله ایی رسیدم باید استفاده کنم
چند تکنیک ریلکسشن دادن امروز آهنگ برکه رو دانلود کردم با پسری انجام دادیم عالی بود حالا بماند وسط کار ما آهنگ میرفت رو سینه زنی😁
پسری رسیده به دوران بلوغ و دماغ گنده ، دیگه اون بچه کوجولو نیست همیشه میترسم از کنتاکایی که بین ایشون و باباشون هست
خیلی دوست داره مثل بزرگا باهاش رفتار بشه ، خودش دستور بده
اصلا بچه ایی نیست بخواد به باباش بی احترامی کنه ولی ناخودآگاه یک موقع هایی صداش میره بابا و سلطان بزرگ ناراحت میشن که حقم دارن
خلاصه چالشای خونه من دارن شروع میشن ، امروز با ریلکس کردیم ببینیم خدا چی میخواد😂
اهان جالبه یهو وسط،بحثش با باباش بر میگرده خیلی بی منطقی🤣خو جوجه منکه خانمشم نمیگم این حرف رو
نت هم که واسه خودش میرقصه هی قطع و وصل میشه
خدا پشت و پناهتون مهربونا