والا ما سرمون تک لاک خودمونه داریم زندگی میکنیم یک عده خوششون نمیاد

من دندون این برادرا و کشیدم انداختم دور ولی دست بردار نیستن

هفته پیش داداش بزرگه پیام دادن که یک روز مشخص کنید بریم صحبت کنیم ، پیام کلی و همگانی بود از بس خانواده بجوشی هستیم حتی یک گروه هم نداریم 

یعنی داشتیم از بس به پر و پاچه هم پریدن حذف کردیم

چندین بار پیام دادن تا شد جمعه ساعت ۱۰ خونه بابا و تاکید فرمودند گله و گلایه نباشه 

منکه گفتم تن و بدنم داره میلرزه از رویا رویی باهاشون چه برسه به گلایه

خلاصه که شد جمعه ما رفتیم هنوز کسی نیومده بود بجز یکی از قلها بیرون موندم تا بزرگه اومد با هم رفتیم تو اونا با هم گرم احوالپرسی کردن ما زورکیییی

والا کارا رو اونا میکنن طلبکار عالمم هستن دوتا ام الفتنه هنوز نیومده بود

دوتا احمق به تمااام معنا که هر چندم کوچکه و این یکی قل دست اونام از پشت بستن

( این یکی قل مستعار : زن ذلیله وحشتناااااک پس زذ )

( اون یکی قلش : احمقه دهن گشاد که فقط عربده میکشه )

( دومی : مدیر فتنه )

بزرگه : بزرگه )

( کوچکه 😂 این باشه رمزامون

زذ مثلا خیلی مظلوم و ساکته ولی من میدونم بشدددت مال دوست و مالپرست و چه عقرب زیر حصیریه خصوصا با خانم گلش و خانواده خانمش

خلاصه اون دوتا نیومدن

زذ شروع کرد من رفتم جی پی اس زدم فلان زمین کمه اون کمه و .. انگار نه انگار من هستم خیلی جا خوردم که اینا اصلا منو حساب نمیکنن و قشنگ داشت تداعی میشد که گفتم دماغ یلدا رو بخاک میمالونیم

گوشیش زنگ خورد رفت بیرون به بزرگه گفتم تو خبر داشتی گفت نه اینا هیچی به ما نمیگن و ... گفتم پس من الان میگم گفت باش

زذ که اومد گفتم مگر قرار هر کاری میکنید به همه بگید خیلیییی آروووم 

یهو شد اصغر طرقه تو تهدید کردی😯 تو فلان و ال و بل من یک لحظه هنگگگ تا اومدم جواب بدم یهووو فرمودن اشککککک زن منو در آوردی🤣

خدای من خدای من ، چی بگم آخه

روز دوم فوت پدر من ، خانم ایشون نگذاشتن کفن پدر من خشک بشه

داریم شام درست میکنیم یهو حمله من گلایه دارم پدرتون این خونه رو داده به سه تا پسر آخری ( دوتا قل و کوچکه ) بقیه باید دهنشونو ببندن گفتم ببین گلم تا جایی یادمه بابا همه جا نشست و بلند شد گفت واسه چهارتا آخری منم شاملشم گفت نه من صداشو ضبط کردم ( اول که تو چکاره ایی صدا ضبط،کردی ؟

من دخترشم یکبار ننشستم کنار پدرم بگم حرف مال و منال بزنم و اینکه این خانم فرمودند پدرت فلان فهش رو به شوهرت داده چقدر دلم شکست و ... تا دلتون بخواد قال و قول کرد که شوهرم از تو سالن شنید اومد منو کشید بیرون گفت خانم تو چیزی نگو حرمت پدرتونو نگهدارید و جز به جز حرفا رو شنیده بود اونم دلش شکست )

بعد این خانم شروع بد و بیراه به پدرم که دو رو بوده و ... 

تا شد سر سفره خانم شروع به گریه و عر زدن منه احمق گفتم چی شدی و دلداری یهو جلو همه تو بیشعوری تو بیشعوری باز چیزی نگفتم سفره جمع ظرفا رو شستم و خدا حافظ

این اشکی که من در آوردم😂

 

خلاصه

زذ که شروع کرد عربده گفتم بیخود کردین مملکت قانون داره و بایددد هر کاری میکنید همه خبر داشته باشن 

و یک چیزی که بزرگه بشدددت دو روس گفت بزرگه خبر داشته گفتم خبر داشتی ؟ گفت آره🤦‍♀️

گفتم پس تو دادگاه میبینیم همو تا تو کوچه فهاشی کرد و که تو نمیتونی بری دادگاه و ... رفتم بیرون دیدم همسرم رفته زنگ زدم بیاد دنبالم گفت خونه ام زود میام ترسیدم تو راه سرعت بیاد اتفاقی بیوفته بزرگه رو صدا زدم بیاد ببرتم گفت نه بیا صحبت کنیم گفتم کدوم صحبت ؟ اینا برنامه شونه منو بکوبن من نشوند تو ماشینش خودش رفتم شوهرم شوتی اومد 

ببینید ۱۴ سااااال اینقدر منو غریب گیر اوردن اینقدررر زجرمون دادن که شوهرم انبار باروت بود ، منم سردرددد رفت تو خونه گفت به چه حقی زن منو اذیت میکنید یهو کوچکه که غیب بود پرید بیرون سه تایی پریدن به شوهرم و داد و بیداد و ... واقعا قابل گفتن نیست

از خونه پدرم که الان مطعلق به همست انداختنمون بیرون و زذ گوشی دست بزار برادرام الان میان فلانتون کنن

برادرااااااااام 😂

کلمه کلمه حرفاشون کافیه برای ویران کردن قلب یک شهر منکه جای خود دارم

۱۴ سال پیشم من اومدم فقط به پدرم گفتم جهاز ندادی بیا عروسیم پدیرفت ولی همین برادرا احمق دهن گشاد رو پر کردن اومدن در خونه رو سری از سر من کندن جلو ملت و عربده و بزن بزن جای انگشتاش هنوز رو گردن شوهرمه کوچکشون نبود ولی حرمت حالیش بود

 

تاریخ باز تکرار میشه

ما دیگه سوار ماشین رفتیم وسطای راه احمق دهن گشاد زنگ زد همسرم خیلی خوب باهاش شروع کرد صحبت که اگرم صحبتی هست بیایین خونه ما یهو آنچه حرف و فهش ناموووسی بود بارمون کردن دوتایییی چه فهشایی چه حرفایی که مغزمون سوت کشید خاک بر سرشون مثلا شغلشون فلانه که ....😐

یهو سر فلکه دیدیم با ماشین مدیر فتنه خواستن بزنن زیرمون که من چشامو بستم نفسم گرفت اگر همسرم جاخالی نمیداد چپ میکردیم

و افتادن دنبالمون و فهااااااشی

بی چشم رویی تا کجا ؟

همین احمق دهن گشاد خواست طلاق بگیره هیچچچ کس همراهش نبود غریب گیرش،اوردن همسر من پا به پاش بود زندگیش نپاشه نکننش تو هلوف دونی چک شوهر من هنوووز تو دادگاه ضامنشه اینقدر بهش ظلم کردن 

کوچکه همیشه میگه شوهر یلدا رو سایلنته به زور باید حرف ازش بکشیم 

واقعا اینهمه بی احترامی و فهشای رکیک حقشه ؟

لعنت به تک تکشون که انسان نیستن 

و مکرراااا و با تاکیددددد عنوان میکرد آرزوی یک تکه زمین رو به دل یلدا میزاریم

بدبختا شما مال دنیا کورتون کرده چی میگید؟

اینهمه فهاشی همسرم یک کلمه نگفت چون گفت جوابشون تف سر بالا بود چی میگفتم فقط نهاااایت بی ادبیش گفتن گو نخور اینم گفت شما بخورید😂

قطع کردن در خونه بودیم ، برگشتیم زنگ زدیم ۱۱۰ چون اینا همه جا آشنا دارن ممکن بود شکایت کنن و ۱۱۰ اومد و شکایت تنظیم کردیم 

دیگه بسه که تاختن ، از اونور همسرم زنگ زد داداشش اومد همونموقع کنار هم بودن احمق دهن گشاد زنگ زده به برادرشوهرم که آرهههه برادرتو جمع کن دخالت نکنه و .... و میدونیددددد یلدا چی پشت سر دخترات گفته🤣

خدای من ، خوب چی گفتم لامصب تو که زنگ زدی عمو همینو گفتی ، خواهر شوهر همینو گفتی موندم اونی دختر نداره چی میگه🤣

و گیرم اصلا گفتم تو که همه ی عالم و آدم رو آباد کردی پیش ما شاید منه خواهر درد و دلی کرده باشم که نکردم

خلاصه دیگه خیلیییی جری شدم😂🤣

شکایت رو تنظیم کردیم جالبع درجه دار و همکارش میشناختنش 😂و کلی افسوس خوردن و اینکع دوربینا هم گرفتنشون🧐

کلا همه س شهر میشناسننشون هم بخاطر بابام و هم شغلشون

 

چقدر نوشتم بقیه شو فردا میذارم یا عصر

 

فقط،بگم یک حرکت خفن زدم منتظرم بفهمن😂😂